سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرستاده تو میزان خرد تو را رساند و نامه‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن راند . [نهج البلاغه]

ضرب المثل انگلیسی



"

A poor workman blames his tools."
ترجمه: «کارگر بی‌مهارت، ابزار کارش را مقصر می‌داند.»
مترادف فارسی: «عروس نمی توانست برقصد ، می‌گفت زمین کج است.»یا " وقتی زمین سفت است ، گاو از چشم گاو می بیند ."


"
Absence makes the heart grow fonder."
ترجمه: «دوری باعث علاقمندی می شود.»
مترادف فارسی: «دوری ودوستی.»


 
"
Beauty is in the eye of the beholder."
ترجمه: «زیبایی در چشم بیننده است»
مترادف فارسی: «علف به دهن بزی شیرین است»


"
Clothes don"t make the man."

ترجمه: «احترام مرد به لباس نیست.»
مترادف فارسی: «آدم را به جامه نشناسند»
تمثیل: «لباس طریقت به تقوا بود// نه در جبه و دلق و خضرا بود»
تمثیل: «تن آدمی شریف است به جان آدمیت// نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»

ازدواج در ضربالمثلهای جهان

سوژه ضربالمثلهای متعددی هستند و این مطلب تنها مربوط به ......... نیست. نگاهی داریم به چند ضرب المثل درباره زنان از کشورهای مختلف جهان:

انگلیسی:زن فقط یک چیز را پنهان نگاه میدارد آنهم چیزی است که نمیداند.

هلندی:وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار می ریزد.

استونی: از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر.

فرانسوی: آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است. 2)انتخاب زن و تربوز مشکل است.3) بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشیده بود.

آلمانی: کاری را که شیطان از عهده بر نیاید زن انجام میدهد. 2)وقتی زنی میمیرد یک فقته از دنیا کم میشود.3) کسی که زن ثروتمند بگیرد آزادی خود را فروخته است.4) آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده. 5)گریه زن، دزدانه خندیدن است.

یونانی:شرهای سهگانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن. 2) برای مردم مهم نیست که زن بگیرد یا نگیرد، زیرا در هر دو صورت پشیمانخواهد شد.

گرجیها:اسلحه زن اشک اوست.

ایتالیایی:اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نیست. 2) زناشویی را ستایش کن اما زن نگیر.3) زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن.



ادامه مطلب

ریشه ضرب المثل(از کوره در رفتی)؟

لذا اصطلاح از کوره در رفتن در مورد افراد تندخو و خشمگین که قدرت توانایی کنترل اعصاب را ندارند معانی و مفاهیم مجازی پیدا کرده است اینگونه که ...از کوره در رفت
این مثل در مورد افرادی به کار می رود که سخت خشمگین شوند و حالتی غیر ارادی و دور از عقل و منطق به آنها دست دهد. در چنین مواقعی چهره اشخاص پرچین و سرخگونه می شود، رگهای پیشانی و شقیقه ورم میکند، فریادهای هولناک می کشد و خلاصه اعمال و رفتاری جنون آمیز از آنها سر می زند.
اما ریشه و علت تسمیه این ضرب المثل:
کوره آهنگری که در قدیم با ذغال سنگ و زغال چوب و در عصر حاضر با برق و نفت و گاز روشن می شود، برای جدا کردن آهن از سنگ و گداختن آهن به کار می رود. در کوره، آهن را تا آن اندازه حرارت می دهند که به صورت مذاب درآید و از آهن مذاب برای ساختن آلات و ابزار زندگی استفاده می کنند.
برای گداختن آهن رسم و قاعده برای آن است که درجه حرارت کوره آهنگری را تدریجاً بالا می برند تا آهن سرد به تدریج حرارت بگیرد و گذاخته و مذاب گردد. چه آهنها بعضاً این خاصیت را دارند که چنانچه غفلتاً در معرض حرارت شدید و چند صد درجه قرار گیرند، سخت گداخته می شوند و با صداهای مهیبی منفجر شده از «از کوره در میروند» یعنی به خارج پرتاب می شوند. افراد سربع التأثر و عصبی مزاج اگر در مقابل حوادث غیر مترقبه قرار گیرند، آتش خشم و غضبشان چنان زبانه می کشد که به مثابه همان آهن گداخته از کوره اعتدال خارج می شوند و اعمالی غیر منتظره از آنها سر می زند که پس از فروکش کردن و اطفای نایره غضب از کرده پشیمان می شوند و اظهار ندامت می کنند.
غرض از تمهید مقدمه بالا این است که چون اعمال غیر طبیعی و غیر ارادی ناشی از افراد عصبی مزاج، با انفجار و از کوره در رفتن آهن گداخته تشابه دارد؛ لذا اصطلاح از کوره در رفتن در مورد افراد تندخو و خشمگین که قدرت توانایی کنترل اعصاب را ندارند معانی و مفاهیم مجازی پیدا کرده است.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اصغر گرگین 88/8/11:: 10:36 صبح     |     () نظر

ضرب المثل انگلیسی

Cowards die many times, but a brave man only dies once."
ترجمه: «آدم ترسو چندین بار می‌میرد، اما آدم شجاع فقط یکبار.»
مترادف فارسی: «ترسو مرد»
مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است»

 

 

Blood is thicker than water." 
ترجمه: «خون از آب غلیظ‌تر است»
مترادف فارسی: «اول خویش، سپس درویش»

 

 

 
"
Breakfast like a king, lunch like a prince, dine like a pauper."

ترجمه: «صبحانه مانند یک شاه، نهار مثل یک شاهزاده، شام مثل یک فقیر»
مترادف فارسی: «صبحانه را تنها، ناهار را با دوستان و شام را با دشمنت صرف کن»

 

 
"
All things come to he who waits."
ترجمه: «هرکه صبر کند به همه چیز می‌رسد»
مترادف فارسی: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

 

 
"
After a storm comes a calm."
ترجمه: «پس از طوفان، آرامش گسترده می‌گردد.»
مشابه فارسی: «بعد از خشم پشیمانی است»


نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 2 مهر 1388 توسط patoghu sargarmee

نظرات ( <> )

***ضرب المثل***

تدبیر ارزنده تر از زور است ...

ضرب المثل عربی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

برای فرار از دود وارد آتش مشو ...

ضرب المثل آذربایجان(باکو)

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

درستکاری بهترین سیاست است ...

ضرب المثل انگلیسی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

آدمی نباید با دست برهنه مار بگیرد ...

ضرب المثل یوگوسلاوی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

ترس به ما یاد می دهد که چطور برویم ...

ضرب المثل عربی

*****=-=-=-=-=-=-=-=-=-=*****



اگر نمی خواهی سگ تو را گاز بگیرد با دمش بازی نکن ...

ضرب المثل آفریقایی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

مادامیکه از رودخانه بیرون نیامده ای سربسر تمساح مگذار ...

ضرب المثل آفریقایی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

تمام بناها وقتی تمام شد، چوب بستها را از میان برمی دارند ...

ضرب المثل عربی

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

دختر را که پدر تربیت کند مرد از آب درمی آید و پسری را که مادر تربیت کند زن صفت می شود ...

ضرب المثل آذربایجان(باکو)

*****=-=-=-=-=-=-=-=*****

انگلستان در هر پایتخت دو سفیر دارد، سفیر حکومت و خبرنگار تایمز.

بسا که نظر خبرنگار قبل از سفیر حکومت پذیرفته می شود ..

.ضرب المثل انگلیسی


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اصغر گرگین 88/8/11:: 10:34 صبح     |     () نظر

در باره (مرگ)

 

  • «آدم فقیر مرگش بی صدا است.»
  • «آدم گدا، مرگش ندارد صدا!»
  • «آدمیزاد تخم مرگ است.»
  • «با مرگ دست و پنجه نرم کردن.»
  • «به مرگ بگیر تا به تب راضی شود.»
  • «به مرگ گرفتن تا به تب راضی شدن.»
  • «پیش از مرگ واویلا.»
  • «ترس برادر مرگ است.»
  • «دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب!»
  • «عمر اگر هزارسال است آخرش مرگ است.»
  • «مرگ به فقیر و غنی نگاه نکند.»
  • «مرگ پیر و جوان نمیشناسد.»
  • «مرگ چاره ندارد.»
  • «مرگ خبر نمیکند.»
  • «مرگ خر عروسی سگ است.»
  • «مرگ را به چشم دیدن.»
  • «مرگ یکبار، شیون یکبار!»
  • «ننگ بزرگان و مرگ فقیران صدا ندارد.»
  • «ننگ امیر و مرگ فقیر صدا ندارد.»
  • «نوشدارو پس از مرگ سهراب.»
  • «یا مرگ یا استقلال!»



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 8 مهر 1388 توسط patoghu sargarmee

نظرات ( <> )

ضرب المثل با (الف)

آب از دستش نمیچکه !
آب از سر چشمه گله !
آب از آب تکان نمیخوره !
آب از سرش گذشته !
آب پاکی روی دستش ریخت !
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم !
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره !
آب زیر پوستش افتاده !
آب که یه جا بمونه، میگنده .
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری !
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی !
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه !
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه !
آبی از او گرم نمیشه !
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد !
آخر شاه منشی، کاه کشی است !
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه !
آدم بد حساب، دوبار میده !
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره !
آدم خوش معامله ، شریک مال مردمه !
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه !
آدم زنده، زندگی میخواد !
آدم گدا، اینهمه ادا ؟!
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه !
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه !
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم !
آرزو بر جوانان عیب نیست !
آستین نو پلو بخور !
آسوده کسی که خر نداره --- از کاه و جوش خبر نداره !
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک !
آش نخورده و دهن سوخته !
آفتابه خرج لحیمه !
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه !
آمدم ثواب کنم، کباب شدم !
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد !
آنانکه غنی ترند، محتاج ترند !
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه ؟!
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه !
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه !
آنقدر مار خورده تا افعی شده !
آن ممه را لولو برد !
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه !



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اصغر گرگین 88/8/11:: 10:32 صبح     |     () نظر

ضرب المثل

عاشق چشم و ابروی کسی نبودن:

مفت و مجانی برای کسی کار نکردن ، بی جهت برای کسی به آب و آتش نزدن.

عاشقی پیداست از زاری دل :

همانند: رنگ رخساره خبر میدهد از سرضمیر

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد:

به دست آوردن مطلوب خویش کار چندان آسانی نیست.

عاقبت به خیر شدن:

به رستگاری و راه خوشبختی رسیدن

عاقبت جوینده یابنده بود:

باجستجو و تلاش به مقصود خود نایل خواهی شد

عاقبت خشم پشیمانی است.

از آدم خشمگین کارهای سرمی زند که سپس باعث ندامت اوست.

عاقبت گذر پوست به دباغ خانه می افتد:

هر کسی باید روزی حساب اعمال خود را پس بدهد.

عاقل تا پی پل می گشت، دیوانه پا برهنه از آب گذشت :

هر مشکل چاره ای دارد، اگر از راه ملایمت نشدباید جسارت به خرج داد.

عبای ملانصرالدین است:

چند نفر به نوبت آن را می پوشند، همه از آن استفاده میکنند.

عجب کشکی ساییدم

همه چیز بر خلاف انتظار ما از آب درامد

عذر بدتر از گناه :

در توجیه کار بد خود دلیل زشت تری آوردن

عروس تعریفی آخرش شلخته از آب درامد

با آنهمه تعریفش جنس نامرغوبی از آب درآمد



ظرات ( <> )

ضرب المثل

ضامن بهشت و دوزخش نیستم:

من وظیفه خودم را به خوبی انجام میدهم وکاری به بد و خوب بعدش ندارم.

ضرب شستی به کار بردن:

برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر حیله بر حریف غالب شدن.

ضرب دستش را چشیده است:

برتری حریف خود را می داند و جرئت مقابله با او را ندارد.

ضرر را از هر کجا جلویش را بگیری منفعت است

آدم عاقل همینکه فهمید راهی را به اشتباهی رفته، برمی گردد.

طاق ابرو نمودن:

کاری مخصوص زنان، عشوه گری کردن

طاقت کسی طاق شدن:

بیقرار شدن ، آرام خود از دست دادن.

طبل زیر گلیم زدن:

پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن

طرف کسی را گرفتن :

پشتیبانی از کسی کردن، از کسی حمایت و طرفداری کردن

طشتش از بام افتاده :

راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است

طی نکرده گز کردن:

بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن

طوق لعنت برگردن کسی افتادن:

گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن

طناب گدایی کسی را بریدن:

از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن

طمع زیاد مایه جوانمرگی است:

ادم طمع پیشه غالبا جان خود را به خطر می اندازد


نظرات ( <> )

ضرب المثل

 

نشخوار آدمیزاد حرف است:

اگر پرگویی می کنم ایرادی ندارد، حرف زدن خود نوعی از سرگرمی است.

نشسته پاک است:

به شوخی، شخصی است که به تمیزی بدن و جامه اش بی اعتناست.

نصیب کسی را کسی نخورد:

همانند: روزی کس را، کس نخورد.

نطقش کور شدن:

براثر گفتگو وجنجال سخن کسی قطع شدن، از ادامه صحبت بازماندن.

نظر زدن :

به چشم بد نگاه کردن، از نظر عوام چشم زخم بودن.

نشادرش تند است:

به شوخی، در کارها شتاب وعجله میکند

نسیه آخر به دعوا رسیه:

همانند: معامله نقدی بوی مشک میدهد.

نزن در کسی را تا نزنند درت را:

همانند: چو بد کردی مباش ایمن ز افات

نشترش بزنی خونش درنمی اید

در نهایت خشم و عصابیت است، سخت آشفته است.

نرم کردن:

شخصی را به منظور خاصی مطیع و رام خود کردن

نرم نرم پوست کندن:

آرام آرام و به ملایمت کار خود را به ضرر دیگری فیصله دادن

 



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اصغر گرگین 88/8/11:: 10:29 صبح     |     () نظر

جمعی از رفقا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اصغر گرگین 88/8/11:: 10:24 صبح     |     () نظر

   1   2      >